...دو تا آرزوی دیگر هم داشته باشد! بعد با هر کدام از این سه آرزو، سه آرزوی دیگر آرزو کرد. آرزوهایش شد نُه آرزو با سه آرزوی قبلی. بعد با هر کدام از این دوازده آرزو، سه آرزوی دیگر خواست؛ که تعداد آرزوهایش را رساند به ۴۶ و ۵۲ و... به هر حال از هر آرزویش استفاده کرد برای خواستن یک آرزوی دیگر... تا وقتی که تعداد آرزوهایش رسید به: ۵ میلیارد و ۷ میلیون و ۱۸ هزار و ۳۴ آرزو! بعد آرزوهایش را پهن کرد روی زمین، و شروع کرد به کف زدن و رقصیدن، جستوخیز کردن و آواز خواندن، و آرزو کردن برای داشتن آرزوهای بیشتر... ...بیشتر و بیشتر... در حالی که دیگران میخندیدند و گریه میکردند، عشق میورزیدند و محبت میکردند، ازدواج میکردند، بچهدار میشدند، به مسافرت میرفتند، گربهها و گلها و گیاهان را نوازش میکردند و... لستر وسط آرزوهایش نشست. آنها را روی هم ریخت تا شد مثل یک تپۀ طلا، و نشست به شمردنشان تا... ...پیر شد. و بعد یک شب، او را پیدا کردند در حالی که مرده بود و آرزوهایش دوروبرش تلنبار شده بودند. آرزوهایش را شمردند. حتی یکی از آنها هم گُم نشده بود. همهشان نو بودند و برق میزدند.
نظرات شما عزیزان:
|